یه مخاطب خاص داشتم میگفت هفته ای یه دونه خواستگار دارم
یه مخاطب خاص داشتم میگفت هفته ای یه دونه خواستگار دارم
یارو واسه بچه شش ساله ش تبلت خریده بعد دو روز انداخته تو وان حموم
بچه شو دعوا نکرده که تو روحیه بچش اثر منفی نذاره …
من سه ابتدایی بودم خط کش چوبی سی سانتی بابام رو بردم مدرسه ازم بلند کردن
آقام بعد یه هفته با وساطت بزرگای فامیل رام داد تو خونه
والا روحیه توله سگ بیشتر از ما ارج و قرب داشت !
دختر است دیگر …
بعله از اتاق فرمان اشاره میکنن که پسر است ، فقط شبیه دختراست
ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ
ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻﯽ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻩ ، ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﻮﺩﻣﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﻫﻨﺪﻭﻧﻪ یاد بگیرم
ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﻟﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﮐﺠﺎﯾﯽ ؟
ﭘﺴﺮ : ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺩﯾﮕﻪ ! ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ …
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﻦ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺗﻢ
ﯾﻪ ﮐﻢ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺟﺪﯾﺪﺕ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺳﺮﻣﺎ ﻧﺨﻮﺭﻩ !
ﭘﺴﺮ : ﻣﺜﻼ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﭻ ﺑﮕﯿﺮﯼ ؟
ﺩﺧﺘﺮ : آﺭﻩ !
ﭘﺴﺮ : ﺍﻭﺳﮕﻮﻝ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻂ ﺧﻮﻧﻪ !
ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﺮﺩ ؟
پسرا و دخترا تا وقتی با هم خوبن به هم میگن
دیونه ، غلط کردی ، بیشعور ، خُل و…
به محض اینکه دعواشون میشه میگن :
شما خودت فرمودی ، نخیر آقای (خانم) محترم ، حضرتعالی
منظورتون چی بود ، هر جور میلتونه ، خواهش میکنم و…
کلا این چه فازی محسوب میشه ؟