بابام چراغ دستشویی رو از اون سنسور دارا کرده
حالا هر یه دقیقه باید تکون بدی روشن شه
تکون بده، تکون بده
بابام چراغ دستشویی رو از اون سنسور دارا کرده
حالا هر یه دقیقه باید تکون بدی روشن شه
تکون بده، تکون بده
پسره تقریبا هفت سالش بود
تنها کنار پیاده رو نشسته بود
گفتم شاید گم شده
رفتم بهش گفتم:
کوچولو راه خونتونو گم کردی؟
گفت:نه اسکول،منتظر زیدمم😕
گوشیش زنگ زد
دیدم یه آیفون 6 از جیبش دراورد
گفت:الو،منو نیم ساعته اینجا کاشتی؟
خو پاشو بیا انترخانوم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الان رفتم خونه دارم آلبوم عکسای بچگیمو نگا میکنم
یکی یکی تف میکنم روشون😑✋😂