قل مراد  میره مشهد پیش امام رضا میگه : یا امام جعفر قاسم، چطور دلشون اومد با شمشیر بزنن تو فرقت، کی زهر ریخت تو غذات، در قلعه خیبر رو چطوری کندی، چطور همه ی عمرت رو تو زندون تونستی بگذرونی، حالا کی ظهور میکنی؟؟